دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

چگونه قدرت سیاسی توانست معنای دینی را به امر فرهنگی ایرانیان مبدّل کند؟

در مجموع مدرسه حکمرانی صفوی به ما می‌آموزد که معنا برای تبدیل به امر عمومی شدیداً محتاج قدرت است و فرهنگ حاصل امتزاج مدبرانه معنا بااقتدار سیاسی است، یک معنا می‌تواند سده‌ها در خزانه هویتی یک جامعه باقی بماند و فقط در صورت مداخله نهاد قدرت و در پی آن فراهم آمدن شرایط و اقتضائات لازم، توفیق حضور در عرصه فرهنگ عمومی را به دست آورد.
چگونه قدرت سیاسی توانست معنای دینی را به امر فرهنگی ایرانیان مبدّل کند؟
چگونه قدرت سیاسی توانست معنای دینی را به امر فرهنگی ایرانیان مبدّل کند؟

نویسنده: مهدی افراز

موضوع: حکمرانی فرهنگی

«سلمان منّا اهل‌البیت» اولین بارقه در تکامل انسان ایرانی در سایه محبت و ارادت به خاندان پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) بود. از دوره‌های نخستین تعاملات ایران با اسلام، عشق به اهل‌بیت (علیه‌السلام) و علی‌الخصوص حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) به‌عنوان یک معنا وارد نظام هویتی ایرانیان شد و در طی مسیر تطور خود به جایی رسیده است که امروز به‌عنوان قدرتمندترین نیروی فرهنگ ایرانی مبدل شده و پیشران بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی گشته است.

در این میان جا دارد پرسشی با این مضمون طرح شود که؛ این معنا چگونه امکان یافت با این ظرافت و قدرت در شخصیت فرهنگی ایرانیان استوار شود؟

ظاهراً عمده پاسخ به بررسی نحوه پرداخت این معنا در عصر صفوی بازمی‌گردد که پیامدهای آتی آن نیز منبعث از بازتولید روحی است که در همان دوره در کالبد جامعه ایرانی دمیده شده است. اگرچه از زمان آل بویه نیز برپایی محافلی چون سوگواری سیدالشهدا (علیه‌السلام) به‌عنوان رگه‌هایی در جغرافیای ایران، جریان داشته و مجالس خاص و محدودی به‌عنوان ذکر منقبت و مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) برپا بود است - که گزارش آن در آثاری چون فتوت‌نامه سلطانی منعکس شده -  اما به جهت عدم تنزیل آن در ساحت عمومی هیچگاه به یک امر فرهنگی مبدل نشده و در قامت آیین و رسوم همه‌گیر تبلور نیافته است.

اساساً سرشت فرهنگی ایران امروز در دوره صفویه تکوین‌یافته است، در این زمانه است که مردم ایران به ملت ایران مبدل می‌شوند و یکی از ارکان اصلی تکوین شخصیت فرهنگی آنان بر پایه عشق به حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) بنیان نهاده می‌شود. دودمان صفویه در دو سده استقرار خود و به‌ویژه از دوران شاه‌عباس برای تبدیل این معنا، از یک سنت انحصاری - اختصاصی به یک امر اجتماعی – عمومی، سیاست خاصی را مبتنی بر یک عقلانیت فرهنگی طی طریق نموده و موفق شده است آن را به نحوی نامیرا در بن‌مایه‌های هویت ایرانی مستقر سازد. بر پایه استنادات تاریخی به نظر می‌رسد عاقله فرهنگی صفوی در کنار تمامی استعدادهای معنوی و مذهبی جامعه، از خط‌مشی‌های ده‌گانه ذیل برای کمال‌یابی این سیاست بهره‌گیری نموده است:

خط‌مشی اول: اعطای مرجعیت اجتماعی به طبقه واجد معنا

در ایران پیشاصفوی گرامیداشت یاد شهدای عاشورا و برپایی مراسمات ذکر مصیبت و منقبت بسیار محدود و منحصر به طبقه عالمان و متعلمان دین بوده است. حضور تعداد مؤثری از علمای بلاد در دستگاه صفویان و در قامت امامت، قضاوت و مشاورت و تکریم دائمی آن در گفتمان حکمرانی صفوی، زمینه را برای اعطای منزلت اجتماعی به جریان محدثان، وعاظ، خطبا، سخنوران، مداحان و روضه‌خوانان و در نتیجه آن ارتقای مرجعیت اجتماعی آنان فراهم آورد و از این رهگذر سیاست بازتولید این فرهنگ طبقاتی در فرهنگ عمومی تسهیل گردید.

خط‌مشی دوم: مداخله مستقیم حاکمیت بر مدار ایجاد دیالکتیک دین‌داری سلطنت - ملت

یکی از ابعاد شاخص در سبک عزاداری‌های دوران صفوی؛ حضور رسمی شاهان در محافل ذکر مصیبت، برپایی مراسمات شکوهمند در ارگ و کوشک کاخ‌ها و محوطه‌های سلطنتی، برپایی روضه‌های درباری و اعطای صله به وعاظ بوده و در خارج از پایتخت نیز مجالس در منزل خوانین و حکام دائماً برقرار بوده است. در هیچ یک از گزارش‌های این دوران، توصیفی از مقابله یا خود نگهداری اجتماعی با این رویکرد حاکمیتی وجود نداشته و این نشانگر این واقعیت است که عاقله صفوی مسیر سیاست‌گذاری دینی خود را بر مدار یک سنت ایرانی فرامدرن و با ایجاد یک دیالکتیک تعاملی سلطنت - ملت پیگیری کرده است.

خط‌مشی سوم: اقامه میدانی آیین‌ها

مطابق عمده گزارش‌ها، مراسم اصلی و نمادین عزای امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا، اختصاصاً توسط دربار و در میادین و گذرگاه‌های اصلی شهرها برگزار می‌شده است.  گزارش سفرنامه‌نویسانی چون شاردن از برپایی مراسم عاشورا در میدان نقش‌جهان اصفهان و گزارش اولئاریوس از برگزاری مراسم کم نظیر در خیابان اصلی منتهی به مزار شیخ صفی در اردبیل، توصیفاتی از شکل‌دهی به یک آیین همگانی با تمرکز بر مهم‌ترین فضاهای کالبدی و ارتباطی شهری توسط خوانین و شاهان بوده است. این رویکرد مشخصاً جنبه‌ای هویت‌ساز دارد، رفتار مجدانه صفویه در تداوم این رویه روشن می‌سازد که آنان تلاش دارند سنت ابراز ارادت به اهل‌بیت را به یکی از مولفه‌های هویت شهری و ملی ایران مبدل سازند.

خط‌مشی چهارم: تکیه بر فناوری‌های منطبق با جهان‌بینی عاشقانه ایرانیان

جهان‌بینی ایرانیان از دوران پیشا اسلامی تا کنون اشراقی و عاشقانه بوده و هست. حال و هوای عرفانی و باطنی آن چنان در هویت ایران رسوخ کرده است که به‌سختی می‌توان سویه‌ای از فرهنگ ایرانیان را یافت که تأثیری از آموزه‌های روحانی آن نگرفته باشد. کارپردازان صفوی مبتنی بر پارادایم عارفانه و متصوفانه خود در کنار توجه بر وعظ و منبر به‌صورت قابل‌توجهی آیین‌های محرمی را بر محور ذوق عرفانی ساخته و پرداخته کرده‌اند. قصه‌گویی به‌عنوان مبدأ روضه‌خوانی، سنتی است که در پیوند خانقاه با گفتمان فرهنگی صفویه شکل‌گرفته است. در عهد صفوی دسته‌ای از زاهدان که قصاص نامیده می‌شدند، در بازارها و محلات حکایات شوق آمیزی از حالات معنوی انبیاء را بر مردم می‌خوانند و همان‌ها رویه‌های ابتدایی در تبدیل مقتل‌نویسی عاشورا به قصه‌نویسی را طی نمودند. علاوه بر این، در مراسمات صفوی علاقه وافری بر ترویج مداحی که اساساً سلک معنوی و درویشی بوده، نمایان است.

خط‌مشی پنجم: ایجاد تعیّن تقویمی و دهه پردازی

دولت صفوی در جهت تقویت عهد اجتماعی پیرامون محبت به خاندان پیامبر ص، دهه محرم و به‌ویژه روز عاشورا را در تقویم کارگزاری خود نهادینه ساخت. در گزارش‌های متعدد همچون توصیفات دلاواله و فیگوئروا اشاره شده است که برای اولین‌بار در سنت ایرانی، مراسمات مربوط با عزای سیدالشهدا (علیه‌السلام) به مدت یک دهه از یکم تا دهم محرم برگزار می‌شده و این چنین به نظر می‌رسیده که عمده مشغولیت سلطنت در این بازه اقامه عزای سیدالشهدا (علیه‌السلام) است. عموماً صبح‌ها مراسم وعظ و عصرها مجالس مصیبت خوانی برپا بوده و باشکوه‌ترین عزاداری‌ها به طور متمرکز در روز عاشورا برقرار بوده است.

خط‌مشی ششم: ایجاد مداخلات تحدیدگر

در کنار حضور آشکار و حمایت‌آمیز حکومت صفوی، در مواردی از جانب خود شاه و یا نمایندگان آن‌ها محدودیت‌هایی در نحوه برگزاری مراسمات اعمال می‌شده است. دوگوآ در سفرنامه خود به دستور شاه‌عباس مبنی بر ایجاد ممانعت برای درگیری دسته‌جات حیدری – نعمتی اشاره داشته و یا در سفرنامه اشترویس از صدور فرمان ممنوعیت قمه‌زنی توسط حاکم شماخی و برخورد با مخالفین سخن به میان آمده است.

خط‌مشی هفتم: درگیر نمودن عاطفه اجتماعی

اگر جمع انسانی بر روی ارزش‌ها و هنجارهای واحدی وفاق داشته باشند، بروز آن را در یک اتفاق یا یک شخص کمال می‌دانند و در اثر جذبه و التذاذ به تداوم ارتباط با ابعاد وجودی او رغبت پیدا می‌کنند و در اثر مداومت پدیده‌ای به‌عنوان عاطفه اجتماعی در قبال آن شکل خواهد گرفت. یکی از عوامل قطعی در پایدار ماندن سنت عزاداری با الگوی صفوی توجه ویژه به عنصر عاطفه پردازی پیرامون مظلومیت سیدالشهدا (علیه‌السلام) بوده است. اساساً فرهنگ روضه‌خوانی بر مبنای پروراندن عواطف و احساسات جمعی برای تظلم‌خواهی نسبت به شخصیت حادثه‌سازان کربلا و به‌ویژه شخص ابی‌عبدالله (علیه‌السلام) بوده که در خط به خط ذکر مصیبت‌های آن دوران منعکس است.

خط‌مشی هشتم: تنظیم‌گری در اعطای محوریت به متون مرجع

نیرومندترین نوشته‌ای که توانسته است مهم‌ترین تحولات را در روند شکل‌دهی به مقتل‌نویسی‌های ایرانی ایجاد کند، کتاب روضه الشهدا است. اساساً اصطلاح روضه و روضه‌خوانی استعاره‌ای برگرفته از کتاب اثر ملاحسین کاشفی صوفی نقشبندی است. این کتاب با ترویج رسمی حاکمیت صفوی به محور اصلی آیین‌های عزاداری قرار گرفت، صنف نوپایی به نام روضه‌خوان بر محور مدیحه‌سرایی حول این اثر، پدید آمد و در نهایت مجالس ذکر مصائب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) متأثر از غلبه محتوایی این کتاب به نام مجلس روضه‌خوانی شهرت یافت. 

خط‌مشی نهم: آمیختن معنا به هنر

نقالی، پرده‌خوانی، شعرسرایی، نوحه‌سرایی، تعزیه‌خوانی، شبیه‌خوانی، دسته‌گردانی و... همگی ایده‌پردازی‌هایی بوده که در راستای امتزاج معانی موجود در ماتم اهل‌بیت با عناصر و ساختارهای هنری ایرانی در عصر صفوی صورت پذیرفته و موجبات ماندگاری بینانسلی آن را فراهم آورده است.

خط‌مشی دهم: نمادسازی

یکی از برجستگی‌های سوگواری با الگوی صفوی بهره‌گیری از آلات نمادین در مراسمات و به‌ویژه دسته‌های عزاداری بوده است. عمده این اشیاء یا منشأ نظامی و یا منشأ صوفیانه و درویشی دارند که دارند که به جهت حضور پررنگ عناصر لشکری صفوی در مراسمات تعین نمادین یافتند که "علم" معروف‌ترین آنهاست. اشترویس در سفرنامه خود به چهارده مورد از این نمادها که در مشاهداتش با آن‌ها مواجه شده را برشمرده است.

نتیجه

در مجموع مدرسه حکمرانی صفوی به ما می‌آموزد که معنا برای تبدیل به امر عمومی شدیداً محتاج قدرت است و فرهنگ حاصل امتزاج مدبرانه معنا بااقتدار سیاسی است، یک معنا می‌تواند سده‌ها در خزانه هویتی یک جامعه باقی بماند و فقط در صورت مداخله نهاد قدرت و در پی آن فراهم آمدن شرایط و اقتضائات لازم، توفیق حضور در عرصه فرهنگ عمومی را به دست آورد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS